Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


یک قدم تا عشق!!!

پايان سخن اينکه

باورت نخواهم داشت ديگر

آخر تو بگو...

مگر رويا را هم مي توان باور کرد ؟

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت23:47توسط Hengameh | |

با نگاهت آتش می زنی

با دستت خاموش می کنی

چه کار است؟؟

نگاه نکن...

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت23:33توسط Hengameh | |

دل به دريا میزنم


دريا خروشان است...می میرم...


مگر در وقت جان دادن،تنت را سخت در آغوش خود گیرم


به دريا میزنم


دريا مرا سوی تو می آرد


اگرچه بوسه های سنگی اش بر قلب زارم زخم می کارد

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت23:25توسط Hengameh | |

من بودم

 تو و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

کاش بودی

و

می فهمیدی وقت دلتنگی

 یک آه چقدر وزن دارد...

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت23:17توسط Hengameh | |

هرگز نفهمیدم

فراموش کردن درد داشت

یا

فراموش شدن

به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را . . .‏

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت23:16توسط Hengameh | |

آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد

+نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت22:4توسط Hengameh | |

من همون جزیره بودم

خاکی وصمیمی وگرم

واسه عشق بازی موج ها

قامتم یه بستر نرم

یه عزیز دردونه بودم

پیش چشم خیس موج ها

یه نگین سبز خالص

روی انگشتر دریا

 

 تا که یک روز تو رسیدی

توی قلبم پا گذاشتی

 غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی

 زیر رگبار نگاهت

دلم انگار زیرو رو شد

برای داشتن عشقت ، همه جونم آرزو شد

 تا نفس کشیدی انگار  ، نفسم برید تو سینه

 ابرو باد و دریا گفتن ، حس عاشقی همینه

 

اومدی تو سرنوشتم

بی بهونه پا گذاشتی

اما تا قایقی اومد

از من ودلم گذشتی

رفتی با قایق عشقت

سوی روشنی فردا

من و دل اما نشستیم

چشم به راهت لب دریا

 

 دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی

 لحضه های بی تو بودن ، میگذره اما به سختی

 دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره

 ولی حتی وقت مردن باز سراغت رو میگیره

میرسه روزی که دیگه

قعر دریا میشه خونم

اما تو دریای عشقت

باز یه گوشه ای میمونم

+نوشته شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:,ساعت21:56توسط Hengameh | |

خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود

+نوشته شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,ساعت18:4توسط Hengameh | |

کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!

لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!

دلتنگی معنی ندارد... درد دارد...

+نوشته شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,ساعت17:40توسط Hengameh | |

اگه کسی رو دوست داشته باشی، نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی… نمی تونی دوریش را تحمل کنی… نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری… نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری … واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن

+نوشته شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,ساعت17:38توسط Hengameh | |

صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 23 صفحه بعد